۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

مهرداد خوانسارى، دبيركل موج سبز: “آشتى ملى” می‌تواند معادله موجود را به سود روحانى تغییر دهد


مهرداد خوانسارى، دبیر کل “موج سبز” بر این باور است که تاکید هفته گذشته سید محمد خاتمى بر “یاری رساندن به دولت تدبیر و امید و دامن نزدن به توقع معجزه از این دولت” سخنى درست و ستودنى است اما تاکید مى کند که نمى توان تنها مردم را به شکیبایى دعوت کرد؛ آقاى خوانسارى راه مهار فشارها بر دولت حسن روحانى را پیگیرى “آشتى ملى” مى داند؛ به گفته وى «آشتی ملی در این شرایط می تواند زمینه هایی را فراهم کند که نیروهایی تازه با ورودشان بتوانند معادله موجود را به نفع آرمان هایی که آقای روحانی وعده تحقق اش را داده، تغییر دهند».
محمد خاتمى هفته گذشته در دیدار با جمعى از دانشجویان دانشگاه هاى تهران و علوم پزشکى، با اشاره به مشکلات متعدد پیش روی دولت، بر یاری رساندن به دولت تدبیر و امید تاکید کرده و گفته بود:« این دولت که هاله نور ندارد و نمی تواند بصورت معجزه آسا یک شبه همه چیز را درست بکند، ما نباید به طلبکارى از دولت دامن بزنیم .»
آنچه در پى مى آید پاسخ هاى دکتر مهرداد خوانسارى به پرسش هایى است که “کامیار بهرنگ” در برنامه “تفسیر خبر” تلویزیون رها با وى در میان گذاشته است:

سخنانى قابل ستایش

سخنان آقای خاتمی در مجموع واقعا قابل ستایش است و به نظر من حرفهای ایشان در این زمان، الگوی فوق العاده مثبتی است و این امید را می دهد که شاید بتوان قدم های موثری برداشت برای اینکه مردم را از مخمصه ای که در آن قرار گرفته اند نجات داد و مملکت را ازمشکلات عظیمی که می تواند با آنان مواجه باشد دور نگاه داشت و شرایطی را فراهم آورد که بدون درگیری، بدون جنگ و بدون هرج و مرج ما بتوانیم به عرصه دیگری وارد شویم و سعی کنیم صدماتی که به مملکت ما وارد آمده است را جبران کنیم .
من خیلی این متن را با دقت خواندم و به نظرم حرفهای ایشان حرف های دلپذیری است که البته فارغ از جوانب طنز هم نبود چرا که ایشان اشاره کردند که هاله نور نداریم که بتوانیم مشکلات را یک روزه  تمام کنیم هرچند طنز هم نیست و یک واقعیت است چرا که واقعا هاله نوری پشت سر ما نیست و اگر ما با درایت با مسائل برخورد نکنیم این مشکلات حل نمی شود.

صبر به تنهایى دواى درد نیست

مساله ای که در حرفهای آقای خاتمی باقی می ماند این است که هر چند حرفهای ایشان بسیار سنجیده بود ولی باید در نظر گرفت که ما با مردمی روبرو هستیم که دارای یک سری مشکلات اساسی هستند و می خواهند این مشکلات اساسی حل شود . در انتخابات امسال آقای روحانی که وارد صحنه شدند یک سلسله وعده های مشخصی را به مردم دادند. مردم روی اطمینان و دلبستن به این شعارها و این وعده ها این استقبال شایسته را از ایشان کردند و حالا آقای روحانی که در مسند قدرت قرار گرفته و به صدمین روزش نزدیک مى شود ما می بینیم این پروسه خیلی کندتر از آنچه آقای خاتمی انتظار داشت دارد پیش می رود.
نصیحت آقای خاتمی این است که شما به دولت فشار نیاورید، مشکلات و محدودیت هایی جلوی دولت است، رهبر جمهوری اسلامی تا کنون با دولت پیش آمده است. شرایطی فراهم نیاورید که فشارهایی روی ایشان گذاشته شود تا مثلا شرایطی که در دوران ایشان حاکم بوده بخواهد اتفاق بیافتد و اصلا اصلاحات نتواند صورت نگیرد. این سخنان و نصایح بدون تردید بجاست ولی این درد مردم را دوا نمی کند. وضعیت مردم امروز به مراتب بدتر از آن دورانی است که ایشان پست ریاست جمهوری را به عهده گرفت. وضعیت ایران در جامعه بین المللی خیلی بدتر است. اگر قرار است که ما از این مخمصه در بیاییم، نمی شود بگوییم یواش یواش و هر زمان آقای روحانی یا دولت توانست یک سلسله کارها را بکنیم. ضمن اینکه اکنون یک سری مطالبی است که از سوی خود دولت وجود دارد؛ پس مساله اینست که این نصایح ضمن اینکه درست هستند و مردم را به صبر و بردباری بیشتر دعوت می کنند اما مردم صبرشان لبریز شده و باید مسائل ایران زودتر حل شود. نمی شود که شما پیشرفت و قدم هایی که باید برداشته شود را به اقتضا واگذار کنید. این عملی نیست .

مردم به افراطى ها تعهدى ندارند

مردمی که به آقای روحانی رای دادند تعهدى به نیروهای افراطی دست راستی ندارند. آنها عهدی با امثال آقای  [حسین] شریعتمداری نبسته اند. آنها انتظار دارند آقای روحانی – کسی که برایش قدم برداشته اند- قدمی به سوی آنها بردارد. درست است که مشکلاتی که آقای روحانی با آن مواجه است بدون مداخله ى افرادی که مخالفند نمی تواند به راحتی پیش برود ولی این مشکل مردم نیست. اتفاقا من تفسیری در رادیو بی بی سی شنیدم که آقای مزروعی در تحلیل سخنان آقای خاتمی می گفت که آقای روحانی در پروسه انتخابات وعده هایی داد و خیلی ها در پروسه انتخابات وعده هایی می دهند که موقعی که به مقصد می رسند نمی توانند به آنها عمل کنند . یک حقیقت در حرف ایشان نهفته است ولی این پاسخی نیست که مردم می خواهند. این جوابگوی نیازهای مردمی که در بند هستند، نیست . آقای خاتمی هم جوابی برای این ماجرا نداده است و این ماجرا سر جایش است وکماکان نیازمند یک پاسخ قاطع است. پس نکته ای که ما الان در آن قرار داریم اینست که با توجه به مشکلاتی که آقای خاتمی به آنها اشاره کرده، چگونه با توجه به مطالباتی که مردم دارند ما می توانیم قدم به پیش بگذاریم؟

آشتى ملى؛ تغییر معادله

اشاره آقای خاتمى به اینکه به آینده فکر کنیم و دست در دست هم بگذاریم تا مشکلات را حل کنیم بسیار مى تواند مهم باشد؛ اینجاست که آن مقوله آشتی ملی که ما مطرح کردیم به نوعی دارد پاسخی می دهد که آقای خاتمی در این گفتار خودشان به آن اشاره نکردند؛ آشتی ملی در این شرایط می تواند زمینه هایی را فراهم کند که نیروهایی که امروز در این معادله نیستند با ورودشان به این معادله بتوانند توازن را به نفع آرمان هایی که آقای روحانی صحبتش را کرده بودند ، بچرخانند.
همانطور که آقای خاتمی در سخنانشان اشاره کردند، امروز عده ای خودشان را در اثر روی کار آمدن آقای روحانی زیانکار می دانند و آنها سعی می کنند که نگذارند این پروسه اصلاحات یا هر واژه دیگری که می خواهیم به کار ببریم، این پروژه ای که آقای روحانی می خواهد بر اساس آن شرایط را تغییر دهد، پیش برود. چه در زمینه سیاست خارجی چه در زمینه گشایش هایی که باید در داخل صورت بگیرد و من باز تاکید می کنم که پیشرفت در زمینه سیاست خارجی نمی تواند بدون گشایش هایی در عرصه داخلی امکان پذیر باشد چون یک جایی این پروسه یا آن پروسه به بن بست برخورد می کند اگر هر دو با هم هماهنگ شده جلو نروند.

ضرورت صف آرایى نو در عرصه سیاسى

برخى مى گویند موقعیت کنونى یک سراب است؛ من نمی دانم که این موقعیت سراب است یا نیست و خیلی راحت می تواند سراب باشد. تمام مباحثی که ما در هفته های اخیر کردیم و تمام تلاشی که پشت ابتکار “موج سبز” انجام شده اینست که نگذاریم این یک سراب باشد یا یک سراب بشود. انگیزه ما صف آرایی نو در عرصه سیاسی ایران است. چون اوضاع و احوال مملکت نیازمند به این صف آرایی است. پروسه آشتی ملی شرایطی را فراهم می کند که نیروهایى که در صدد اختلال در برنامه آقاى روحانى هستند ضعیف تر مى شوند.
اگر فرضمان بر این باشد که این صحبت های که می کنیم نمی خواهد به یک سراب خاتمه پیدا کند و آقای روحانی تمام این قول و قرارهایی که دادند بر پایه دروغ و افترا نبوده است. دلیلی ندارد که ما بخواهیم این فکر را بکنیم که ایشان می خواستند مردم ایران را گمراه کنند. اگر اقدامات درست را انجام ندهند بدیهی است این تصور قوت میگیرد. ما هم که حسن نیت نشان دادیم به خاطر این نبوده که گذشته خود را فراموش کردیم یا مبارزاتی را که در گذشته کردیم را می خواهیم نادیده بگیریم و بی چون و چرا بگوییم هر چه شما می گویید. هر کس که بخواهد یک چنین تعبیری را از حرف ما داشته باشد یا آمادگی ندارد که از لاک قدیمی خود بیرون بیاید که هیچ جایی امروز ندارد؛ یا اینکه مغرض است و می خواهد به دلائلی غرض ورزی کند و حرفهایی بزند که خودش می داند پایه و اساسی ندارد و به دنبال پیدا کردن یک راه حل ملی برای پایان دادن به این بحران ملی نیست.

ظرفیت جامعه مهاجران ایرانى

دخیل کردن یا وارد شدن یک سلسله نیروهای تازه نفس که دارای توانایی هایى متفاوت با آنچه توانایی های دولت فعلی ایران است اهمیت دارد ؛ کسانی که تجربه دارند در اقتصاد جهانى یا در عرصه دیپلماتیک جهان . اگر جامعه مهاجرمان بتواند یک زمینه همکاری سالم و درست داشته باشد این کفه می تواند تغییر کند. اینها یکی از موفق ترین جوامع مهاجر جهان هستند، ایرانیانی هستند در خارج که به افتخارات خیلی بزرگی در زمینه های مختلف  نائل آمدند.  این صف آرایی نو که من صحبتش را می کنم یعنی پدید آوردن یک شرایطی که بازیکنان تازه ای به صف بازیکنان سیاسی اضافه شوند و کمک آنها مانع آن افرادی شود که می خواهند از این پروسه پیشرفت جلوگیری کنند. یک عده ای هستند که نمی خواهند هیچ کدام از این کارها صورت بگیرد. امروز، مساله اقتصادی یک مساله کلیدی است، مشکلات مردم مشکلاتی ست که ناشی از نارسایی اقتصادی مملکت و نارسایی اقتصادی خانواده های ایرانی است، این وضعیت، ارتباط مستقیم پیدا کرده با سیاست خارجی، مساله هسته ای، تحریم های اقتصادی که اقتصاد مملکت ما را فلج کرده است. یعنی اینها زنجیر وار به هم مرتبطند.

دوره اى متفاوت با دوران هاشمى و خاتمى

آقای هاشمی رفسنجانی وقتی رییس جمهور شد می خواست مدل چین را پیاده کند، اقتصاد را توسعه بدهد ولی وضعیت سیاسی را مانند قبل دست علمای قم نگه دارد. حالا به دلائلی که متعدد است، این سیاست موفق نبود . آقای خاتمی که آمدجای این اولویت ها را تغییر داد. می گفت تا صحنه سیاسی نتواند تغییر پیدا نکند ، صحنه اقتصادی هم نمی تواند تغییر کند و تمام سیب های خودش را در آن سبد گذاشت. شرایطی که ما امروز داریم با هر دوى آنها متفاوت است، حقیقت امر این است که هر دوى اینها به هم پیوند خورده اند و باید سعی کنیم که اعتماد مردم را با بهتر کردن شرایط اقتصادی آنها جلب کنیم، یعنی حاکمیت نشان بدهد که  دارد در جهت رفع مشکلات مردم قدم های جدی بر می دارد و با ایجاد این اطمینان، فضا و صحنه سیاسی را بازتر کند و شرایطی را بوجود آورد که بازسازی اقتصادی ضامن توسعه سیاسی مملکت ما باشد . این شرایط با گذشته فرق می کند منتها شما برای اینکه این کار را بتوانید بکنید نیازمند نیروهای تازه نفس هستید فراتر از نیروهایی که الان آنجا هستند. اگر نیروهاى موجود به تنهایى می توانستند حل کنند که تا الان حل کرده بودند. 

انتظار رفع حصر و آزادى زندانیان 

 در این صد روز که از دولت آقاى روحانى گذشته مسائلی رخ داده که مسولیتش در اصل به عهده دولت است . مسائلى که نمی توان گفت قوه قضاییه یا نیروهای تندرو و افراطی نقش داشته اند؛ از سوى دیگر، میزان آزادی زندانیان سیاسی برابر با میزان انتظارات مردم در ١٠٠ روز اخیر نبوده است. آقای روحانی ١١ زندانی را قبل از اینکه به نیویورک بروند، آزاد کردند که از جنبه های مثبت تبلیغاتی آن در سفرشان به امریکا استفاده کنند ولی بعد از آن این اتفاق هیچ وقت نیافتاد . شاید این مثالی که من زدم یک سیاست تعمدی از سوی دولت روحانی نبوده ولی خیلی ها می توانند چنین نتیجه گیری بکنند از اینکه چرا خانم ستوده یک هفته پیش از سفر روحانی به نیویورک آزاد شده ولی هیچ کسی دیگر آزاد نشد. آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد کماکان در حصرند. یا دختران موسوی را کتک می زنند. اینها نمونه های خوبی نیست.

توسعه سیاسى، یک شبه محقق نمی‌شود

مساله اساسی اینست که ما باید واقع بین باشیم. واقع بینی اینست که توسعه سیاسی را یک شبه نمی توان انجام داد. آقای خاتمی یکی از بهترین حرفهایی که در دوران ریاست جمهوری اش زد این بود که گفت دموکراسی یک پروژه نیست یک پروسه است و باید مسیر خودش را طی کند. به نظر من بعد از انقلاب و در این ٣۵ سال ما قدمهای خیلی عمده ای را  به سمت دموکراتیزه کردن مملکت برداشتیم. مردم ما مردم آگاهی هستند. ممکن است زورشان نرسد شرایط را تغییر بدهند اما شرایط را درک می کنند ومی فهمند و منتظرند. مساله اساسی اینست که در ارتباط با توسعه اقتصادی اگر فساد در کار نباشد و واقعا کار را دست کاردان بدهند و اگر تمایلی در راستای آشتی ملی باشد این وضعیت می تواند خیلی سریع عوض شود.  در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی وضعیت اقتصادی در مملکت داشت به سمت بهتری از آنچه که بود می رفت؛ هرچند آن هم رضایت بخش و قابل قبول نبود ولی دولت هاله نور را می خواست که نشان دهد آن دولت چقدر خوب بود. موقعی که احمدی نژاد آمد و مملکت ما را نابود کرد و این بدبختی را بوجود آورد قدر خاتمی را بیشتر می دانیم. همانطور که خیلی ها به روزهای دوران شاه اشاره می کنند چون آن زمان اگر وضع سیاسی خوب نبود اما وضع اقتصادی مردم هیچ وقت تا آن تاریخ به آن خوبی نبوده و از آن به بعد همیشه در سربالایی و سر پایینی بوده است. امروز این امکان هست که ما بتوانیم این وضع را در آینده کوتاهی تغییر بدهیم و این تغییرات را ضامن تداوم یک پروسه دموکراتیک بکنیم که مردم بتوانند نفس بیشتری بکشند و جامعه مدنی ما بتواند توسعه بیشتری پیدا کند. این یک فرصت است که امروز وجود دارد. خطرات بسیار زیادی این فرصت را تهدید می کند. اگر اقدام سریع و درست از سوی دولت روحانی صورت نگیرد آن معادله سراب درست از آب در می آید. ما کورکورانه نیامده ایم، ساده لوح هم نیستیم و داریم با حسن نیت برای خدمت به مردم مان و احترام به آن ١٨ میلیون نفری که به آقاى روحانی رای داده اند می خواهیم این فرصت را ایجاد کنیم که از کنار این مشکلاتی که مملکت ما با آن مواجه است خردمندانه گذر کنیم و الا دعوا و  تهمت زدن و بد و بیراه گفتن و ناسازگار بودن که کاری ندارد.

فرصت حسن نیّت و اولویت ها

 باید اول مساله اتمی را حل کرد. حالا می بینیم که اوباما دارد جلوی نیروهای تند رو و مخالف را در امریکا می گیرد تا تحریم های جدید را در شرایط فعلی علیه ایران وضع نکنند. مذاکراتی که در سنای امریکا میان آقای بایدن ، معاون رییس جمهور، وزیر امور خارجه و معاون وزارت خزانه داری در امور بانکی با مقامات مسئول در کمیته امور بانکی سنا و کمیته امور خارجه سنا مطرح شد، فشار دولت اوباماست که جلوی این سناتورها را بگیرد که تحریم های تازه ای را تا زمانی که این مذاکرات به نتیجه ای نرسیده و مشخص نشده که می تواند موفقیت آمیز باشد یا نباشد، بگیرند. ولی اگر این مذاکرات موفقیت آمیز نباشد بدیهی است که آن اقدامات صورت بگیرد.
کدام شرکت نفتی می تواند برود در ایران سرمایه گذاری کند یا کار کند اگر این مسائل حل نشوند؟ این مسائل به نوعی در گرو این هستند که گشایش هایی در داخل در عرصه سیاسی صورت بگیرد. مشکلاتى از قبیل عدم رعایت حقوق بشر، عدم آزادی زندانیان سیاسی و مساله اعدام ها ممکن است مسئولش آقای روحانی یا دولت او نباشد، اما این که از روزی که او آمده به گفته سازمان عفو بین الملل روزی دو اعدام در ایران صورت گرفته، یا اتفاقی که درباره شهروندان بلوچ رخ داد که تعدادی زندانی را برای تلافیِ درگیرى دیگرى اعدام کردند، اینها همه اثر می گذارد. اما همه این بحث ها بر می گردد به اینکه فرصت حسن نیت نباید از بین برود . حرف آقای خاتمی درست است که اگر دست ها در هم گذاشته نشود این وضع تغییر نمی کند و این حسن نیت تبدیل به آن سراب می شود و آن سراب به نفع هیچکس نیست و بهایی که مردم ما در آن صورت خواهند پرداخت بهایی است که واقعا ضروری نیست و می شود جلوی آن را گرفت.

۱۳۹۲ مهر ۲۷, شنبه



دکتر مهرداد خوانساری دبیر کل سازمان موج سبز؛
نرمش و انعطافی که امروز در لحن سخنان رهبر و سران جمهوری اسلامی مشاهده می‌شود ناشی از درک این واقعیت است که حاکمیت به وضوح از خطرات بحرانی که موجودیت و تداوم نظام جمهوری اسلامی را بیش از هر زمانی از گذشته تا کنون به مخاطره انداخته است،‌ آگاهی کامل پیدا کرده است.
شاید هیچکس بیشتر از آقای خامنه ای با بیش از۳۴ سال تجربه و گذار از بحران های مختلف، چه بعنوان رهبر یا رئیس جمهور و یا یکی از اصلی ترین مهره های نظام جمهوری اسلامی از اولین روزهای شکلی گیری آن، ‌به این واقعیت پی نبرده که بحران کنونی در عرصه بین المللی به لحاظ درگیری حاکمیت با غرب و بویژه کشورهای«۵+۱» بر سر پرونده هسته ای و عواقب ناشی از آن به مانند تحریم های کارسازی که روند اقتصادی مملکت را بکلی از هم پاشیده و فلج نموده،‌ می تواند ناقوس مرگ نظامی باشد که به هرحال با مرور زمان از محبوبیت و مشروعیت قبلی اش نیز برخوردار نیست.
گرچه ‌انتخاب حسن روحانی به لحاظ وعده‌های وی به مردم ناامید و رنجدیده ی ایران،‌از سوی افراد متفاوتی بعنوان رفراندومی علیه وضع موجود و آقای خامنه ای تعبیر شد ولی هرگز نباید این واقعیت غیر قابل انکار را نیز فراموش کرد که روحانی قبل از اینکه فرصت خدمت و یا تامین کمترین مطالبات مردم را داشته باشد تا باری را از دوش آنان بردارد، نخست با برداشتن تمام فشارها از رهبرى (بویژه فشارهایى که به لحاظ حمایت اش از سرکوب حامیان جنبش سبز و پشتیبانی از کودتای احمدی نژاد تحمل کرده بود،) بزرگترین خدمت را از همان روز اول به شخص خامنه ای نموده است.
البته، ذکر این واقعیت الزاما بدان معنی نیست که روحانی خواستار تغییر شرایط موجود نمی باشد و یا اینکه قصد ندارد در راستای مطالبات مردم قدم به پیش بگذارد، گرچه قضاوت در این باره کماکان خیلی زود است و برای رفع هر شائبه ای،‌منطق ایجاب می‌کند که باید زمان بیشتری به روحانی داده شود، ‌بخصوص اینکه در کارنامه وی در ماه های اول «نمره تجدید» مشاهده نشده است.
روی دیگر سکه این است که انتخاب روحانی فرصت برخوردى سازنده و “به روز” را هم برای مخالفین جمهوری اسلامی مهیا ساخته است که با توجه به اوضاع و احوال زمان،‌ می تواند زمینه مناسبی برای عبور از اوضاع کنونی و انتقال تدریجی حاکمیت به مردم باشد.
تفاوت اصلى میان پیروزی خاتمی در دوم خرداد ۷۶ و پیروزی روحانی در انتخابات اخیر در این خلاصه می شود که قدرت و گزینه هائی‌که قبلا در اختیار حاکمیت و نظام قرار داشته، ‌بطور قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کرده است.
امروز آقای خامنه‌ای امکان مانورهائی که در سال ۱۳۷۶ را داشت دیگر در اختیار ندارد و به این دلیل با وجود تمام باورهای شخصی و فشارهائی‌ که از سوی عناصر افراطی و اقتدارگرایان همواره بر وی وارد بوده است،‌‌ صرفا به لحاظ مسئولیتی که برای حفظ نظام دارد،‌مقوله «نرمش قهرمانانه»‌ را پیش می‌کشد و دست دولت یازدهم را برای مذاکره با آمریکا و دیگران بطور بی سابقه ای باز می‌گذارد. در این راستا، شکستن بن بست های پیشین از سوی مسئولین نظام و قدم به پیش گذاشتن برای حل مشکلات مملکت، می تواند همزمان فرصت تازه ای برای تعریف برخوردى جدید میان مخالفان جمهوری اسلامی هم باشد.
امروز که منطقه خاورمیانه دوران سخت و آشفته‌ای را می‌گذراند و کشور ما در صورت عدم رسیدن به توافق در مذاکرات اتمی، با خطر جدی درگیری نظامی با نیروهای خارجی از یکسو و هرج و مرج داخلی به لحاظ شرایط سخت اقتصادی مواجه می باشد،‌ مسئولیت و حس وطن پرستی ایجاب می‌کند که حتی مخالفین سرسخت حکومت اسلامی در مسیرى قدم برندارند که در نهایت، شرایط غیرقابل قبولی که امروز در سوریه، عراق، افغانستان و مصر وجود دارد، گریبانگیر مردم و مملکت ما هم بشود.
این شرایط نشانگر این مساله است که امروز بیش از هر زمانی دیگر ضروری است تا تلاشی نوین به منظور فراهم آوردن ابزار لازم برای «آشتی ملی» و از میان بردن اختلافاتی که میان حامیان شرایط موجود و آنهائی که سال هاست به ایرانی دیگر می‌اندیشند و خواستار ایجاد همسوئی و گفتمان انتقادی و سازنده میان جامعه مدنی و حکومت در ایران هستند، صورت گیرد.
آقای خامنه‌ای، قبل از برگزاری انتخابات ۲۴ خرداد ماه سال جاری، برای اولین بار از «مخالفین نظام» هم که به گفته وی علاقمند به آینده مملکتشان هستند،‌ آشکارا دعوت نمود تا در پروسه انتخابات شرکت کنند، و اتفاقا بخش مهمی از نیروهای مخالف که دوره های پیشین انتخابات را تحریم کرده بودند، این بار با اعلام حمایت علنی از روحانی، موفق شدند تا در این شرایط حساس تاریخی، ‌اداره مملکت را از دست عناصر جاهل و افراطی که به ویژه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، صدمات زیادی را به کشور وارد آورده بودند، خارج نمایند. این دعوت آشکار رهبر جمهوری اسلامی به نوعی همراه با مسئولیت و تعهدات جدیدی برای وی نیز بوده؛ زیرا کسی از مخالفان، دعوت به شرکت در انتخابات میکند که خود هم به نوعی به لوازم این دعوت پایبند باشد؛ نمی شود از یکسو صلاحیت مخالفان نظام را برای شرکت در انتخابات، (حتى فقط به خاطر افزایش آمار و تامین مشروعیت هم که باشد) تائید نمود و از سوی دیگر صلاحیت و مشارکت آنان در ساختن آینده و حراست از منافع ملی کشور را انکار کرد.
آقای روحانی نیز چه در زمانی‌که فعالیت‌های انتخاباتی و چه در روزهای پس از رسیدن به مسند ریاست جمهوری، همواره صحبت از مطالبات مردم و تعهدش به رفع مشکلات و توجه به نیازهای اولیه مردم بویژه مندرجات فصل سوم قانون اساسی و تحقق حقوق ملت در کشور نموده است.
بی شک این فضای جدید در رویکرد سران جمهوری اسلامی با مسایل مختلف و عبور آنها از «تابو» های پیشین مانند برخورد و گفتگوى مستقیم با«شیطان بزرگ» همه و همه ناشی از وخامت بحرانی است که بقاء ‌و موجودیت آنها را بطور بی سابقه ای به مخاطره انداخته است.
اما برخورد درست توام با واقع بینی می‌تواند این بحران را تبدیل به فرصتی دلخواه و سازنده برای مردم و آینده کشور نماید و ضمن رفع تنش‌های موجود در عرصه بین‌المللی، شرایطی را هم فراهم آورد تا هر ایرانی، با تکیه بر منابع سرشار کشور که همراه با تحصیل کرده ترین نیروی جوان در منطقه و مشارکت یکی از موفق ترین جوامع مهاجر دنیا، بتواند نقش بسزائی در بازسازی سریع اقتصاد و نهاد های سیاسی− اجتماعی کشور را ایفا نماید.
بدیهی است که درصورت عدم تعیین اولویت‌های لازم و برداشتن گام های مناسب از سوی دولت جدید برای پیدا کردن فرمول های کارساز در راستای رسیدن به «آشتی ملی»، حسن روحانی امید تمام کسانیکه به او اعتماد کرده بودند را از دست خواهد داد و مملکت، این بار،‌ بی شک به سوی بی ثباتی و ناامنی های نگران کننده و خطرناکی کشیده خواهد شد.
بنابراین حس مسئولیت و منطق ایجاب می‌کند که همگی و بخصوص مسئولین کشور، وقت را مغتنم شمارند و بحران موجود را تبدیل به فرصت عقلایی نمایند.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

تلوزیون رها درنگاه سیاسی روز، مهدی طائب و تفسیر واژه حماسه

تلوزیون رها در برنامه نگاه سیاسی روز که برنامه ای است در شرح امیدی به اینده ای بهتر برای ایرانیان.در این برنامه اشاره دارد به گفته های مهدی طائب. مهدی طائب رییس قرار گاه عمار در تفسیر واژه حماسه برابر با انچه مد نظر علی خامنه ای گفته است؛ حماسه یعنی استفاده از استعدادها خارج از قوانین تعیین شده! او با صراحت خبر از غیر قانونی بودن این گونه حماسه سازیها میدهد.این امر نشان دهنده این است که در انتخابات های گذشته حماسه سازی همواره ساخته و پرداخته حماسه سازان ،نهادهای امنیتی و غیر قانوی بوده که با تبلیغات وسیع  و عناوین مختلف به خورد ملت و جامعه بین المللی داده میشد.
البته رهبر ایران به خوبی به این نکته واقف است که با توجه به تمامی امکاناتی که حاکمیت در اختیار دارد میتوان انتخابات فرمایشی را برگزار کرد اما این بدان معنی نیست که بتوان حماسه فرمایشی را بدون اعمال نفوذ غیر قانونی و تکیه به مداخلات نهادهای امنیتی و نظامی برای مهندسی ارا شکل داد.

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

نگاه سیاسی روز،تلوزیون رها

تلوزیون رها در برنامه نگاه سیاسی روز که برنامه ای است در شرح امیدی به اینده ای بهتر برای ایرانیان.
در این برنامه اشاره ای دارد در مورد انتخابات و پرسشهای مشترکی برای گزینش گران شورای نگهبان و همچنین مردمی که میخواهند رای دهند.

۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

شرایط بغرنج



* مهرداد خوانساری دیپلمات پیشین ایران و فعال سیاسی ساکن بریتانیا است



در شرایط فعلی، حکومت ایران، مردم و جامعه بین المللی همگی در موقعیت بغرنجی به سر می برند و همه نشانه ها حکایت از یک بن بست تمام عیار دارد.
حاکمیت، در حالیکه از محبوبیت اولیه اش برخوردار نیست از یکسو، راهی جز ادامه سیاست های ناکام سه دهه قبلی اش ندارد، و از سوی دیگر به لحاظ فشارهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی به میزان قابل ملاحظه ای از نفس افتاده است.
اینک تمام تلاش نظام بر این است که انتخابات پیش روی ریاست جمهوری را بدون دردسر جدی پشت سر بگذارد و سعی کند تا با روی کارآوردن چهره ای جدید و قابل قبول تر از میان حامیان مورد اعتماد خود، فصل تازه ای را برای جبران خاطره تلخ و زیانبار ۸ سال حکومت محمود احمدی نژاد آغاز کند.
برای رسیدن به این هدف، حاکمیت از هیچ گونه اقدامی برای جلوگیری و مقابله با هر حرکت اعتراضی خودداری نخواهد کرد.
تشخیص متعارف می گوید ماه های قبل از انتخابات که جریان های مختلف حاکمیت برای تصاحب قدرت بیشتر در رقابتی شدید درگیر می شوند، بهترین فرصت برای مخالفین نظام و جریان های اعتراضی است تا تحت نان شرکت در انتخابات، مخالفت و اعتراضات خود را نسبت به ۳۴ سال مملکت داری از سوی افرادی که به نام آزادی و عدالت، ایران را تحت کنترل دارند، به نمایش بگذارند.
حاکمیت جمهوری اسلامی به روشنی از این واقعیت آگاه است و می داند که سرنوشتش در گرو حفظ شرایط داخلی، ‌بویژه برگذاری منظم و بی هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری خردادماه است.
آن ها می کوشند با کنترل شدید مانع بروز تحریک مخالفین «قبلا خودی» شوند و کشمکش و اختلافات میان احمدی نژاد (و جناحش) ‌از یکسو و پیروان مطیع ولی فقیه از سوی دیگر را به حداقل رسانده و نگذارد زمینه هائی که منجر به اعتراضات میلیونی سال ۸۸ شد،‌ فراهم شود.
اما علیرغم تمام تلاش هایی که برای به چالش کشیدن رژیم از سوی نیروهای مختلف سیاسی به کار گرفته خواهد شد، باید این واقعیت را پذیرفت که امکانات نظام در تمام زمینه ها - بخصوص در زمینه های مالی و تبلیغاتی در داخل کشور - از جمیع امکانات نیروهای مخالف بیشتر است و به این لحاظ تاکتیک و استراتژی مخالفین باید طوری تنظیم شود که حاکمیت به همان میزان و بلکه بطور تصاعدی در روزها و ماه های بعد از پایان انتخابات هم، به چالش کشیده شود.
ایران و سیاست خارجی اش در ماه های آینده
در حال حاضر، اگرچه بهانه اصلی مخالفت ها با جمهوری اسلامی، پرونده هسته ای است، ولی ساده اندیشی خواهد بود اگر پنداشته شود که در صورت رسیدن به توافقی به منظور حل این مشکل، بدون عقب نشینی آشکار حاکمیت از مواضعی که در دهه گذشته آنها را دنبال کرده، تمام مشکلات دیگر رژیم با جامعه بین المللی هم حل شود.
کشورهای عمده غربی که درگذشته، سیاست های ستیزه جویانه جمهوری اسلامی علیه منافع خود در سراسر جهان را تحمل کرده اند،‌ امروز ضعف ناشی از چند دستگی سیاسی و فروپاشی اوضاع اقتصادی کشور را فرصتی مغتنم برای کسب حداکثر خواسته های خود می دانند و در صورت رسیدن به امیال خود در ارتباط با پرونده هسته ای ایران، بلافاصله بهانه های دیگری از قبیل سیاست های ماجراجویانه جمهوری اسلامی در کشورهائی چون لبنان، ‌سوریه،‌ فلسطین، عراق و افغانستان را مطرح خواهند کرد.
آن ها خواسته های کلانشان برای عادی سازی روابط با ایران را حتی مشروط به مسائلی چون رعایت حقوق بشر مردم ایران که همیشه از اهمیت کمتری در محاسبات آنها برخوردار بوده است،‌ خواهند ساخت. و این در حالی است که عرصه مانور دادن برای جمهوری اسلامی در قبال مشکلاتش با جامعه بین المللی تقریبا به حداقل آن رسیده است.
بهترین گزینه برای حاکمیت می تواند این باشد که بتواند وضعیت موجود، یعنی شرایطی که نظام بدون دست یافتن به سلاح های هسته ای مجبور به اعلام هیچگونه عقب نشینی از مواضع قبلی اش نشود را به نوعی ادامه دهد. اما ادامه دراز مدت وضعیت «نه جنگ و نه صلح»، با توجه به کارکرد تحریم های موجود و عواقب غیر قابل پیش بینی آن، ‌نظام را در مخاطره قرار می دهد و در نتیجه نمی تواند به چنین گزینه ای تن بدهد.
در حالیکه پیشرفت به سوی سلاح های هسته ای، از یکسو امکان درگیری نظامی با آمریکا واسرائیل را از همیشه جدی تر ساخته است و از سوی دیگر ادامه تحریم های اقتصادی و افزایش آنها درصورت عدم رسیدن به توافق با «۵+۱» کشور را به سوی انفجار و ناآرامی های غیرقابل انکار می کشاند، حاکمیت به منظور رهائی از خطرات قطعی اما غیرقابل پیش بینی که موجودیتش را به نحو بی سابقه ای تهدید می کند، چاره یا گزینه ای جز نوشیدن «جام زهر» دیگری ندارد.
اینکه نهایتا کدام گزینه مورد پسند ولی فقیه و سیستم حکومتی او قرار می گیرد، بستگی به برآوردهائی دارد که برای بقاء نظام به آن می رسند. جام زهری که به حل مشکل پرونده هسته ای و تعدیل در تحریم ها منجر شود، قاعدتا باید بطور کلی از درگیری نظامی کم هزینه تر باشد.

در گذشته رفتار و عملکرد جمهوری اسلامی همیشه غیر متعارف و با این محاسبه سرو کار داشته که کدام گزینه می تواند برای یک روز هم که شده عمر آن را افزایش دهد.
با این توصیف همانطور که ادامه جنگ خانمان‌ سوز ایران و عراق سال ها پس از اخراج عراقی ها از خاک ایران به منظور تثبیت موقعیت نظام به قیمت جان هزاران ایرانی بی‌گناه ادامه یافت، انتظار اصلی باید همواره این باشد که این بار نیز،‌ رژیم گزینه جنگ را صرفا به نیت حفظ منافع خود انتخاب خواهد کرد.
به احتمال قوی، در سال جاری، نتیجه بحران بین حکومت اسلامی با جامعه بین المللی از یکسو و ممعترضان از سوی دیگر، روشن خواهد شد.
بدیهی است که دست جمهوری اسلامی برای مقابله با مخالفان داخلی به مراتب قوی تر از امکان قدرت‌نمائی اش در مقابل مجموعه کشورهائی از جمله آمریکا است که رئیس جمهور صلح طلب و ضد جنگ آن، ‌چندین بار مجبور به هشدار به جمهوری اسلامی در هفته های اخیر شده و تاکید کرده که «بلوف» نمی زند و در صورتیکه حاکمیت از خط قرمزهای تعیین شده بگذرد، از گزینه نظامی استفاده خواهد کرد.
در داخل کشور نیز اگر چه سرکوب و ارعاب تاکنون توانسته مانع از وقوع اعتراضات و اعتصابات سراسری در کشور شود، ولی هیچکس نمی تواند نقطه آغاز واکنش های معترضان در مخالفت و تحولات پس از آن را پیش بینی کند