۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

مهرداد خوانسارى، دبيركل موج سبز: “آشتى ملى” می‌تواند معادله موجود را به سود روحانى تغییر دهد


مهرداد خوانسارى، دبیر کل “موج سبز” بر این باور است که تاکید هفته گذشته سید محمد خاتمى بر “یاری رساندن به دولت تدبیر و امید و دامن نزدن به توقع معجزه از این دولت” سخنى درست و ستودنى است اما تاکید مى کند که نمى توان تنها مردم را به شکیبایى دعوت کرد؛ آقاى خوانسارى راه مهار فشارها بر دولت حسن روحانى را پیگیرى “آشتى ملى” مى داند؛ به گفته وى «آشتی ملی در این شرایط می تواند زمینه هایی را فراهم کند که نیروهایی تازه با ورودشان بتوانند معادله موجود را به نفع آرمان هایی که آقای روحانی وعده تحقق اش را داده، تغییر دهند».
محمد خاتمى هفته گذشته در دیدار با جمعى از دانشجویان دانشگاه هاى تهران و علوم پزشکى، با اشاره به مشکلات متعدد پیش روی دولت، بر یاری رساندن به دولت تدبیر و امید تاکید کرده و گفته بود:« این دولت که هاله نور ندارد و نمی تواند بصورت معجزه آسا یک شبه همه چیز را درست بکند، ما نباید به طلبکارى از دولت دامن بزنیم .»
آنچه در پى مى آید پاسخ هاى دکتر مهرداد خوانسارى به پرسش هایى است که “کامیار بهرنگ” در برنامه “تفسیر خبر” تلویزیون رها با وى در میان گذاشته است:

سخنانى قابل ستایش

سخنان آقای خاتمی در مجموع واقعا قابل ستایش است و به نظر من حرفهای ایشان در این زمان، الگوی فوق العاده مثبتی است و این امید را می دهد که شاید بتوان قدم های موثری برداشت برای اینکه مردم را از مخمصه ای که در آن قرار گرفته اند نجات داد و مملکت را ازمشکلات عظیمی که می تواند با آنان مواجه باشد دور نگاه داشت و شرایطی را فراهم آورد که بدون درگیری، بدون جنگ و بدون هرج و مرج ما بتوانیم به عرصه دیگری وارد شویم و سعی کنیم صدماتی که به مملکت ما وارد آمده است را جبران کنیم .
من خیلی این متن را با دقت خواندم و به نظرم حرفهای ایشان حرف های دلپذیری است که البته فارغ از جوانب طنز هم نبود چرا که ایشان اشاره کردند که هاله نور نداریم که بتوانیم مشکلات را یک روزه  تمام کنیم هرچند طنز هم نیست و یک واقعیت است چرا که واقعا هاله نوری پشت سر ما نیست و اگر ما با درایت با مسائل برخورد نکنیم این مشکلات حل نمی شود.

صبر به تنهایى دواى درد نیست

مساله ای که در حرفهای آقای خاتمی باقی می ماند این است که هر چند حرفهای ایشان بسیار سنجیده بود ولی باید در نظر گرفت که ما با مردمی روبرو هستیم که دارای یک سری مشکلات اساسی هستند و می خواهند این مشکلات اساسی حل شود . در انتخابات امسال آقای روحانی که وارد صحنه شدند یک سلسله وعده های مشخصی را به مردم دادند. مردم روی اطمینان و دلبستن به این شعارها و این وعده ها این استقبال شایسته را از ایشان کردند و حالا آقای روحانی که در مسند قدرت قرار گرفته و به صدمین روزش نزدیک مى شود ما می بینیم این پروسه خیلی کندتر از آنچه آقای خاتمی انتظار داشت دارد پیش می رود.
نصیحت آقای خاتمی این است که شما به دولت فشار نیاورید، مشکلات و محدودیت هایی جلوی دولت است، رهبر جمهوری اسلامی تا کنون با دولت پیش آمده است. شرایطی فراهم نیاورید که فشارهایی روی ایشان گذاشته شود تا مثلا شرایطی که در دوران ایشان حاکم بوده بخواهد اتفاق بیافتد و اصلا اصلاحات نتواند صورت نگیرد. این سخنان و نصایح بدون تردید بجاست ولی این درد مردم را دوا نمی کند. وضعیت مردم امروز به مراتب بدتر از آن دورانی است که ایشان پست ریاست جمهوری را به عهده گرفت. وضعیت ایران در جامعه بین المللی خیلی بدتر است. اگر قرار است که ما از این مخمصه در بیاییم، نمی شود بگوییم یواش یواش و هر زمان آقای روحانی یا دولت توانست یک سلسله کارها را بکنیم. ضمن اینکه اکنون یک سری مطالبی است که از سوی خود دولت وجود دارد؛ پس مساله اینست که این نصایح ضمن اینکه درست هستند و مردم را به صبر و بردباری بیشتر دعوت می کنند اما مردم صبرشان لبریز شده و باید مسائل ایران زودتر حل شود. نمی شود که شما پیشرفت و قدم هایی که باید برداشته شود را به اقتضا واگذار کنید. این عملی نیست .

مردم به افراطى ها تعهدى ندارند

مردمی که به آقای روحانی رای دادند تعهدى به نیروهای افراطی دست راستی ندارند. آنها عهدی با امثال آقای  [حسین] شریعتمداری نبسته اند. آنها انتظار دارند آقای روحانی – کسی که برایش قدم برداشته اند- قدمی به سوی آنها بردارد. درست است که مشکلاتی که آقای روحانی با آن مواجه است بدون مداخله ى افرادی که مخالفند نمی تواند به راحتی پیش برود ولی این مشکل مردم نیست. اتفاقا من تفسیری در رادیو بی بی سی شنیدم که آقای مزروعی در تحلیل سخنان آقای خاتمی می گفت که آقای روحانی در پروسه انتخابات وعده هایی داد و خیلی ها در پروسه انتخابات وعده هایی می دهند که موقعی که به مقصد می رسند نمی توانند به آنها عمل کنند . یک حقیقت در حرف ایشان نهفته است ولی این پاسخی نیست که مردم می خواهند. این جوابگوی نیازهای مردمی که در بند هستند، نیست . آقای خاتمی هم جوابی برای این ماجرا نداده است و این ماجرا سر جایش است وکماکان نیازمند یک پاسخ قاطع است. پس نکته ای که ما الان در آن قرار داریم اینست که با توجه به مشکلاتی که آقای خاتمی به آنها اشاره کرده، چگونه با توجه به مطالباتی که مردم دارند ما می توانیم قدم به پیش بگذاریم؟

آشتى ملى؛ تغییر معادله

اشاره آقای خاتمى به اینکه به آینده فکر کنیم و دست در دست هم بگذاریم تا مشکلات را حل کنیم بسیار مى تواند مهم باشد؛ اینجاست که آن مقوله آشتی ملی که ما مطرح کردیم به نوعی دارد پاسخی می دهد که آقای خاتمی در این گفتار خودشان به آن اشاره نکردند؛ آشتی ملی در این شرایط می تواند زمینه هایی را فراهم کند که نیروهایی که امروز در این معادله نیستند با ورودشان به این معادله بتوانند توازن را به نفع آرمان هایی که آقای روحانی صحبتش را کرده بودند ، بچرخانند.
همانطور که آقای خاتمی در سخنانشان اشاره کردند، امروز عده ای خودشان را در اثر روی کار آمدن آقای روحانی زیانکار می دانند و آنها سعی می کنند که نگذارند این پروسه اصلاحات یا هر واژه دیگری که می خواهیم به کار ببریم، این پروژه ای که آقای روحانی می خواهد بر اساس آن شرایط را تغییر دهد، پیش برود. چه در زمینه سیاست خارجی چه در زمینه گشایش هایی که باید در داخل صورت بگیرد و من باز تاکید می کنم که پیشرفت در زمینه سیاست خارجی نمی تواند بدون گشایش هایی در عرصه داخلی امکان پذیر باشد چون یک جایی این پروسه یا آن پروسه به بن بست برخورد می کند اگر هر دو با هم هماهنگ شده جلو نروند.

ضرورت صف آرایى نو در عرصه سیاسى

برخى مى گویند موقعیت کنونى یک سراب است؛ من نمی دانم که این موقعیت سراب است یا نیست و خیلی راحت می تواند سراب باشد. تمام مباحثی که ما در هفته های اخیر کردیم و تمام تلاشی که پشت ابتکار “موج سبز” انجام شده اینست که نگذاریم این یک سراب باشد یا یک سراب بشود. انگیزه ما صف آرایی نو در عرصه سیاسی ایران است. چون اوضاع و احوال مملکت نیازمند به این صف آرایی است. پروسه آشتی ملی شرایطی را فراهم می کند که نیروهایى که در صدد اختلال در برنامه آقاى روحانى هستند ضعیف تر مى شوند.
اگر فرضمان بر این باشد که این صحبت های که می کنیم نمی خواهد به یک سراب خاتمه پیدا کند و آقای روحانی تمام این قول و قرارهایی که دادند بر پایه دروغ و افترا نبوده است. دلیلی ندارد که ما بخواهیم این فکر را بکنیم که ایشان می خواستند مردم ایران را گمراه کنند. اگر اقدامات درست را انجام ندهند بدیهی است این تصور قوت میگیرد. ما هم که حسن نیت نشان دادیم به خاطر این نبوده که گذشته خود را فراموش کردیم یا مبارزاتی را که در گذشته کردیم را می خواهیم نادیده بگیریم و بی چون و چرا بگوییم هر چه شما می گویید. هر کس که بخواهد یک چنین تعبیری را از حرف ما داشته باشد یا آمادگی ندارد که از لاک قدیمی خود بیرون بیاید که هیچ جایی امروز ندارد؛ یا اینکه مغرض است و می خواهد به دلائلی غرض ورزی کند و حرفهایی بزند که خودش می داند پایه و اساسی ندارد و به دنبال پیدا کردن یک راه حل ملی برای پایان دادن به این بحران ملی نیست.

ظرفیت جامعه مهاجران ایرانى

دخیل کردن یا وارد شدن یک سلسله نیروهای تازه نفس که دارای توانایی هایى متفاوت با آنچه توانایی های دولت فعلی ایران است اهمیت دارد ؛ کسانی که تجربه دارند در اقتصاد جهانى یا در عرصه دیپلماتیک جهان . اگر جامعه مهاجرمان بتواند یک زمینه همکاری سالم و درست داشته باشد این کفه می تواند تغییر کند. اینها یکی از موفق ترین جوامع مهاجر جهان هستند، ایرانیانی هستند در خارج که به افتخارات خیلی بزرگی در زمینه های مختلف  نائل آمدند.  این صف آرایی نو که من صحبتش را می کنم یعنی پدید آوردن یک شرایطی که بازیکنان تازه ای به صف بازیکنان سیاسی اضافه شوند و کمک آنها مانع آن افرادی شود که می خواهند از این پروسه پیشرفت جلوگیری کنند. یک عده ای هستند که نمی خواهند هیچ کدام از این کارها صورت بگیرد. امروز، مساله اقتصادی یک مساله کلیدی است، مشکلات مردم مشکلاتی ست که ناشی از نارسایی اقتصادی مملکت و نارسایی اقتصادی خانواده های ایرانی است، این وضعیت، ارتباط مستقیم پیدا کرده با سیاست خارجی، مساله هسته ای، تحریم های اقتصادی که اقتصاد مملکت ما را فلج کرده است. یعنی اینها زنجیر وار به هم مرتبطند.

دوره اى متفاوت با دوران هاشمى و خاتمى

آقای هاشمی رفسنجانی وقتی رییس جمهور شد می خواست مدل چین را پیاده کند، اقتصاد را توسعه بدهد ولی وضعیت سیاسی را مانند قبل دست علمای قم نگه دارد. حالا به دلائلی که متعدد است، این سیاست موفق نبود . آقای خاتمی که آمدجای این اولویت ها را تغییر داد. می گفت تا صحنه سیاسی نتواند تغییر پیدا نکند ، صحنه اقتصادی هم نمی تواند تغییر کند و تمام سیب های خودش را در آن سبد گذاشت. شرایطی که ما امروز داریم با هر دوى آنها متفاوت است، حقیقت امر این است که هر دوى اینها به هم پیوند خورده اند و باید سعی کنیم که اعتماد مردم را با بهتر کردن شرایط اقتصادی آنها جلب کنیم، یعنی حاکمیت نشان بدهد که  دارد در جهت رفع مشکلات مردم قدم های جدی بر می دارد و با ایجاد این اطمینان، فضا و صحنه سیاسی را بازتر کند و شرایطی را بوجود آورد که بازسازی اقتصادی ضامن توسعه سیاسی مملکت ما باشد . این شرایط با گذشته فرق می کند منتها شما برای اینکه این کار را بتوانید بکنید نیازمند نیروهای تازه نفس هستید فراتر از نیروهایی که الان آنجا هستند. اگر نیروهاى موجود به تنهایى می توانستند حل کنند که تا الان حل کرده بودند. 

انتظار رفع حصر و آزادى زندانیان 

 در این صد روز که از دولت آقاى روحانى گذشته مسائلی رخ داده که مسولیتش در اصل به عهده دولت است . مسائلى که نمی توان گفت قوه قضاییه یا نیروهای تندرو و افراطی نقش داشته اند؛ از سوى دیگر، میزان آزادی زندانیان سیاسی برابر با میزان انتظارات مردم در ١٠٠ روز اخیر نبوده است. آقای روحانی ١١ زندانی را قبل از اینکه به نیویورک بروند، آزاد کردند که از جنبه های مثبت تبلیغاتی آن در سفرشان به امریکا استفاده کنند ولی بعد از آن این اتفاق هیچ وقت نیافتاد . شاید این مثالی که من زدم یک سیاست تعمدی از سوی دولت روحانی نبوده ولی خیلی ها می توانند چنین نتیجه گیری بکنند از اینکه چرا خانم ستوده یک هفته پیش از سفر روحانی به نیویورک آزاد شده ولی هیچ کسی دیگر آزاد نشد. آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد کماکان در حصرند. یا دختران موسوی را کتک می زنند. اینها نمونه های خوبی نیست.

توسعه سیاسى، یک شبه محقق نمی‌شود

مساله اساسی اینست که ما باید واقع بین باشیم. واقع بینی اینست که توسعه سیاسی را یک شبه نمی توان انجام داد. آقای خاتمی یکی از بهترین حرفهایی که در دوران ریاست جمهوری اش زد این بود که گفت دموکراسی یک پروژه نیست یک پروسه است و باید مسیر خودش را طی کند. به نظر من بعد از انقلاب و در این ٣۵ سال ما قدمهای خیلی عمده ای را  به سمت دموکراتیزه کردن مملکت برداشتیم. مردم ما مردم آگاهی هستند. ممکن است زورشان نرسد شرایط را تغییر بدهند اما شرایط را درک می کنند ومی فهمند و منتظرند. مساله اساسی اینست که در ارتباط با توسعه اقتصادی اگر فساد در کار نباشد و واقعا کار را دست کاردان بدهند و اگر تمایلی در راستای آشتی ملی باشد این وضعیت می تواند خیلی سریع عوض شود.  در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی وضعیت اقتصادی در مملکت داشت به سمت بهتری از آنچه که بود می رفت؛ هرچند آن هم رضایت بخش و قابل قبول نبود ولی دولت هاله نور را می خواست که نشان دهد آن دولت چقدر خوب بود. موقعی که احمدی نژاد آمد و مملکت ما را نابود کرد و این بدبختی را بوجود آورد قدر خاتمی را بیشتر می دانیم. همانطور که خیلی ها به روزهای دوران شاه اشاره می کنند چون آن زمان اگر وضع سیاسی خوب نبود اما وضع اقتصادی مردم هیچ وقت تا آن تاریخ به آن خوبی نبوده و از آن به بعد همیشه در سربالایی و سر پایینی بوده است. امروز این امکان هست که ما بتوانیم این وضع را در آینده کوتاهی تغییر بدهیم و این تغییرات را ضامن تداوم یک پروسه دموکراتیک بکنیم که مردم بتوانند نفس بیشتری بکشند و جامعه مدنی ما بتواند توسعه بیشتری پیدا کند. این یک فرصت است که امروز وجود دارد. خطرات بسیار زیادی این فرصت را تهدید می کند. اگر اقدام سریع و درست از سوی دولت روحانی صورت نگیرد آن معادله سراب درست از آب در می آید. ما کورکورانه نیامده ایم، ساده لوح هم نیستیم و داریم با حسن نیت برای خدمت به مردم مان و احترام به آن ١٨ میلیون نفری که به آقاى روحانی رای داده اند می خواهیم این فرصت را ایجاد کنیم که از کنار این مشکلاتی که مملکت ما با آن مواجه است خردمندانه گذر کنیم و الا دعوا و  تهمت زدن و بد و بیراه گفتن و ناسازگار بودن که کاری ندارد.

فرصت حسن نیّت و اولویت ها

 باید اول مساله اتمی را حل کرد. حالا می بینیم که اوباما دارد جلوی نیروهای تند رو و مخالف را در امریکا می گیرد تا تحریم های جدید را در شرایط فعلی علیه ایران وضع نکنند. مذاکراتی که در سنای امریکا میان آقای بایدن ، معاون رییس جمهور، وزیر امور خارجه و معاون وزارت خزانه داری در امور بانکی با مقامات مسئول در کمیته امور بانکی سنا و کمیته امور خارجه سنا مطرح شد، فشار دولت اوباماست که جلوی این سناتورها را بگیرد که تحریم های تازه ای را تا زمانی که این مذاکرات به نتیجه ای نرسیده و مشخص نشده که می تواند موفقیت آمیز باشد یا نباشد، بگیرند. ولی اگر این مذاکرات موفقیت آمیز نباشد بدیهی است که آن اقدامات صورت بگیرد.
کدام شرکت نفتی می تواند برود در ایران سرمایه گذاری کند یا کار کند اگر این مسائل حل نشوند؟ این مسائل به نوعی در گرو این هستند که گشایش هایی در داخل در عرصه سیاسی صورت بگیرد. مشکلاتى از قبیل عدم رعایت حقوق بشر، عدم آزادی زندانیان سیاسی و مساله اعدام ها ممکن است مسئولش آقای روحانی یا دولت او نباشد، اما این که از روزی که او آمده به گفته سازمان عفو بین الملل روزی دو اعدام در ایران صورت گرفته، یا اتفاقی که درباره شهروندان بلوچ رخ داد که تعدادی زندانی را برای تلافیِ درگیرى دیگرى اعدام کردند، اینها همه اثر می گذارد. اما همه این بحث ها بر می گردد به اینکه فرصت حسن نیت نباید از بین برود . حرف آقای خاتمی درست است که اگر دست ها در هم گذاشته نشود این وضع تغییر نمی کند و این حسن نیت تبدیل به آن سراب می شود و آن سراب به نفع هیچکس نیست و بهایی که مردم ما در آن صورت خواهند پرداخت بهایی است که واقعا ضروری نیست و می شود جلوی آن را گرفت.